نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

حوزه انتخابیه رشت
1-سید علی آقازاده
2-مهناز ابراهیم‌زاده
3-اسکندر احمدپور
4- عادل ایمانی پرشکوه
5-پیمان پورعلی شارمی
6- حسن تامینی
7- غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی
8-صادق جعفرپور کلوری
9- علی‌محمد جلوه
10- سید حسین حدائقی
11- فاطمه دانایی کیاسرایی
12- غلامرضا خانکشی‌‌پور
13-آصف داداشی
14-مهدی رمضانی درویشی
15- مسعود زهرابی
16-محمدرضا زیبایی
17- مجتبی شفیعی کاسی‌احمدانی
18- نظر علی علیزاده
19-حجت‌الاسلام نادر غلام‌ حضرت حجت
20- محمود فضلعلی
21- علیرضا کاشفی
22- محمدرضا کاظمی
23- جبار کوچکی‌نژاد
24- سید محمد مرتضوی
25- باقر مقتدر شعار ابراهیم سرائی
26- سید رضا موسوی‌روزان
27- مظفر نامدار
28- راضیه نجفی
29-حامد نصیری
30- محمد نظامی وطن‌دوست
31- محمد نعیمی جوینی
32- خسرو قربانی

حوزه انتخابیه آستارا
1- میثم ضارب‌نیا
2- عسگر غنی
3- علیرضا نعمتی
 4-صفر نعیمی‌رز


 حوزه انتخابیه آستانه‌اشرفیه
1- علی جعفری دهگا
2-کیوان حسن‌پور
3- علی حقیقت‌شناس
4- مهدی رحمدل
5- ساسان رستگار حسن‌کیاده
6- محمدعلی رمضانی دستک
7- علی سیرتی گوهری
8- محمد علی شعبانی حسن کیاده
9- سید مهدی صادق
10- علی‌نقی فرحمندبندری
11- محمد حسین قربانی

حوزه انتخابیه بندر انزلی
1- صادق برزگر
2-حسن خسته‌بند
3-عسگر صیاد نعمتیان
4- علی طاهباز

 حوزه انتخابیه رودبار
1- علی اسماعیل‌پور
2- رضا اکبرزاده
3- عبدالله امیری دوگاهه
4-حسین بکیان دوگاهه
5- نقی بیکی
6-عطاءالله حکیمی
7-مهرداد گودرزوند چگینی
8-عبدالله پورآقایی
9- محمد رضا مرشدی

حوزه انتخابیه  رودسر و املش
1-محمدمهدی رهبری
2- اسدالله عباسی
3- محمدعلی جانی‌شوکی
4- قاسم‌ خانی
5- سید غفور قنبری
6-مسعود مجیدی

حوزه انتخابیه صومعه‌سرا
1-شجاع اسرارپوش پیرسرایی
2- فاطمه تجربه‌کار عربانی
3- حمید رضا خصوصی
4-سیدکاظم دلخوش
5-محمدتقی رنجبر
6- سید اصغر قاسمی فتمه‌سری

حوزه انتخابیه تالش
1- مصلحت آفتابی خطبه‌سرا
2-شادمان احمدی‌نژادرزدار
3-کریم اسلام‌دوست‌کار بند
4-نعمت‌الله اصلانی
5- رضا حق‌جو
6- نسرانه ذوالفقاری
7- احسن‌الله رادمهر
8- محمدرضا سلامی
9-محمود شکری
10- سید شفیع شفیعی‌شالکه
11- نعمت‌الله علی‌نیا مریان
12- ابراهیم فرجی طولارود
13- بهمن محمدیاری
14- سید رحیم‌الله میرکاظمی
15- مجید نیکخوی
16-منصور یوسفی‌جوکندان

 حوزه انتخابیه فومن و شفت
1- ناصر اشرافی
2- داود انصاری شیخ‌محله
3- خلیل بهروز‌فر
4- ناصر عاشوری
5- کیوان میرزایی

حوزه انخابیه لاهیجان و سیاهکل
1- اسمعیل بابایی
2- تقی حیدردوست
3- علی‌نقی خانی‌پور راد
4-کامل خیرخواه
5- هادی رفیع‌پور
6- هادی صدیقی
7- کام‌بخش فرحمند حبیبی
8- رسول فرخی
9-یوسف قاسمی
10- روح‌الله مدامی
11- ایرج ندیمی
12- ذبیح‌ نیکفر لیالستانی
13- حسن هادی‌پور
14- حمیدرضا وزیری


حوزه انتخابیه لنگرود
1-حسن اخگری
2-مهرداد لاهوتی
3- سید گل‌آقا پورعباس
4- قربانعلی جهاندیده
5- علی روستایی
6- علی شفیعی
7- عسکر فزونی
8- حسن کریمی مریدانی
9- باقر منفرد فتیده
10- محمدعلی حیدری

این مقام مسئول خاطر نشان کرد: در گیلان 202 نفر داوطلب نمایندگی مجلس نهم شده بودند که از این تعداد صلاحیت 119 نفر تایید شد و 26 نفر انصراف دادند و بقیه نیز نتوانستند تایید صلاحیت خود را بگیرند.
 



:: بازدید از این مطلب : 218
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 8 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

با آغاز سده بیستم میلادی، اماکن باستانی در گیلان، مانند تپه مارلیک (نزدیکی دره گوهر دشت)، مورد توجه ویژه باستان شناسان قرار گرفت. در حفاری‌های انجام شده در تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمه‌های کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحه‌های برنزی کشف شد. همچنین کاوش‌هایی که طی سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۲ میلادی انجام گرفت، به کشف آرامگاهی پادشاهی انجامید. کلکسیون قابل توجهی از جواهرات نیز از این آرامگاه‌ به دست آمد. طرز ساخت این اشیاء و وفور طلا و نقره در این آثار باستانی، خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان گیلان میدهد. اسکندر نتوانست گیلان را فتح کند.



:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

به نظر می‌رسد که گیله‌ها حدود ۲۰۰۰ سال پیش وارد ساحل جنوبی دریای خزر شدند و همراه با دیلمیان در خاور سفید رود سکنی گزیدند. در هجوم عرب‌ها گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانی‌ها میدهد به نظر می‌رسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بوده‌اند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبوده‌اند. تغییر دین به اسلام پس از ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال از ورود آن به ایران آغاز شد. همچنین دودمان بوییان در سده چهارم از لاهیجان بر خواستند که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند.



:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

گیلان به طور سنتی از سوی مردم بومی به عنوان سرزمینی شامل دو منطقه مجزا که به وسیله سفیدرود از هم جدا می‌شوند شناخته می‌شود. نویسنده حدودالعالم از مردم دو منطقه با عنوان این سوی رودیان و آن سوی رودیان نام می‌برد و روی شخصیت ستیزه جوی مردان اش تاکید می‌کند، که در نبردهای بین روستاها که تا زمانی که سن بالا، آنان را به متعصبانی مذهبی تبدیل کند، تنها پیشه انهاست، ظاهر می‌شود. منابع جدیدتر عمدتاً به لغتهای محلی بیه پیش و بیه پس اشاره می‌کنند. (واژه گیلکی بیه به معنای آب، بازمانده‌ای از لغت قدیمی ایرانی آو است)[۱۱]

مناطق عمده حاکمان خود شان را داشتند که اغلب در حال جنگ با همدیگر بودند. اما با هم همکاری می‌کردند تا از نزدیکی به قدرتهای خارجی دوری کنند. کوههای بلند با گذرگاههای باریک پرپیچ و خم، جنگلهای غیر قابل تسخیر، بارانهای فراوان، و اقلیم نامناسب، موجب می‌شد فاتحان قدرتمند، خیال کنند عاقلانه‌است تا به یک نشانه اتحاد (مثلاً بازدید از بارگاه)، و پرداخت منظم خراج، قناعت کنند. بنابراین تا زمانی که موفق می‌شد یک حکومت خودمختار بماند، منطقه‌ای شد مطلوب پناهندگان سیاسی، از جمله شاه اسماعیل صفوی که در جوانی و پیش از رسیدن به قدرت به مدت ۶ سال در گیلان پناهنده شد.

گیلان، تنها منطقه‌ای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتو همان طور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود در آورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.[۱۲]

در اواخر سده ۱۵ و اوایل سده ۱۶ میلادی، گیلان تحت سلطه اعضای دو خاندان محلی بود. بیه پس (به مرکزیت فومن؛ و بعداً رشت)، یک منطقه سنی، که توسط امیره دباج شفیعی از خاندان دباج/عشقوند اداره می‌شد، که اصل و نسب اش را به پادشاهان ساسانی و پیش از آن می‌رساند، و در همان زمان، ادعای تبار از اسحاق نبی می‌کرد. بیه پیش (به مرکزیت لاهیجان)، عموماً شیعه، و تحت فرمان کارکیا میرزا علی، سیدی از خاندان شیعه زیدی امیرکیایی، خانواده‌ای از نسبتاً نوپادشاهان، بود، گرچه حتی یکی از اعضای آن هم در داشتن ادعای اصل و نسب ساسانی شک نداشت.[۱۳]

شاه اسماعیل صفوی جوان، بنیانگذار سلسله صفوی، به گیلان پناه آورد، جایی که در آن شش سال (و به گفته لاهیجی هشت سال) ماند، قبل از این که فروپاشی امپراطوری آق قویونلو، که به او فرصتی که دنبال اش بود تا تخت پادشاهی ایران را در سال ۹۰۵ شمسی تصاحب کند را داد. اسماعیل از ماندن نزد امیره اسحاق، که توسط مشاوران برای او تعیین شدن اجتناب کرد، احتمالاً به خاطر این که نمی‌توانست به یک سنی اعتماد کند. به هر حال، او به آسانی، دعوت حاکم عالی مقام وقت گیلان، کیا میرزا علی شیعه از لاهیجان را، که با آق قویونلو بارها جنگیده بود، پذیرفت. شاه اسماعیل، خشمگین از تمرد حسام الدین که به نظر می‌رسید خراج منظم را هم نپرداخته بود، تصمیم گرفت او را مجازات کند. یک ارتش صفوی از گیلان عبور کرد و شروع به تاراج این دیار کرد. گسکر و کوچصفهان فتح شدند، و ارتش وانمود کرد به سوی رشت حرکت می‌کند. حسام الدین، که به خوبی از بی رحمی شاه اسماعیل در مجازات دشمنان شکست خورده آگاه بود، که تلاش کرد تا شاه را راضی کند، از شیخ نجم الدین که در عین حال از حسام الدین هدایای باارزشی گرفته بود و هم دیگر توان تحمل بارانهای پیوسته را نداشت، خواست تا اردوکشی را خاتمه دهد. او ناگهان ترک کرد، ارتش را باقی گذاشت و به شیخ نجم الدین اجازه داد مساله را بین این دو را طبق صلاحدید خودش فرونشاند.

در ۹۳۵ خان احمد خان به قزوین، پایتخت، رفت تا تابعیت خود را به شاه طهماسب جوان اعلام کند. به ترغیب شاه طهماسب، او مذهب زیدی خود را ترک کرد و شیعه اثنی عشری را پذیرفت، مذهبی که او تلاش کرد پس از بازگشت اش به گیلان، بر رعایای اش تحمیل کند.

:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

اقتصاد گیلان، بر پایه کشاورزی، دامداری، صیدماهی و پرورش زنبور عسل و کرم ابریشم استوار است. مهم‌ترین محصولات کشاورزی شامل برنج و چای می‌باشد، که در شهرهای مختلف گیلان، از جمله لاهیجان و رودسر کشت می‌شوند. زیتون نیز از دیگر فرآورده‌های زراعی است که کشت آن در شهرستان رودبار رایج است. مراکز مهم صید ماهی عبارتند از بندرآستارا، بندرکیاشهر و بندرانزلی. مهم‌ترین مراکز پرورش زنبور عسل عبارتند از اشکور بالا و پایین، عمارلو، دیلمان و تالش. دامداری نیز در مناطق کوهپایه‌ای انجام می‌شود. گندم و جو، بادام‌زمینی، توتون و فندق نیز از دیگر محصولات زراعی گیلان می‌باشند که هنوز نیز به صورت انبوه در نقاط مختلف استان کشت می‌شوند

:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

در گيلان بويژه در روستاها، بيشتر از هر جای ايران مهرگان جشن گرفته می شود. زمان همه اين جشنها مصادف است با پايان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع اين جشنها مراسم سپاسگذاری از ايزد مهر و بار آوری است که ياور چند هزار ساله ی دهقانان در امر کاشت و برداشت می باشد. در بسياری از روستاهای گيلان جشن خرمن در اين ايام برگزار می شود.

در توسکامحله قاسم آباد در گيلان هر سال در سه آدينه مردم در شاه شهيدان جمع شده و جشن می گيرند. در آدينه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسياری از شهرها و روستاهای شرق گيلان و غرب مازندران نيز به آنجا می آيند. تا حدود بيست سال پيش دختران و پسران روستايی در اين روز بهترين لباسهای خود را، چون ايام نوروز، می پوشيدند. مبدا بسياری از آشنايی ها و احتمالا پيمان تشکيل خانواده بين دختران و پسران مجرد همين آدينه در توسکامحله بود. در همين ايام در گيلان و مازندران در چندين آدينه پياپی مراسم کشتی گيری برگزار می شد و در آدينه آخر با گذاشتن برُم ( داربست يا نردبانی که جوايزی مثل پيراهن، ظرف و مشابه را به آن آويزان می کردند) به کشتی گيران برنده جايزه می دادند. اواخر تابستان و اوايل پاييز، در ايام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروريات می باشد، هرگاه ابر و بارندگی زياد مانع اين کار شود در روستاهای شرق گيلان نوجوانان با رقص و پايکوبی از خورشيد می خواهند که با تابش گرما آفرين خود کشاورزان را ياری دهد. معمولا يک نفر با گذاشتن يک دُم که از ساقه برنج درست می کنند نقش اهريمن يا همان ايزد ملعون هوم را بازی ميکند و می رقصد و بقيه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می خوانند:" ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه" و بدينسان خورشيد را به تابيدن دعوت می کنند. به در هر خانه روستايی که می رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره يا کيسه ای که به گردن ملعون آويزان هست می ريزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نيز بهای برنج را با نخودچي، کشمش، شکلات و يا ديگر تنقلات می پردازد.[۱۷] پس از پیروزی عرب های مسلمان بر ایرانیان،‌ گیلان به مأمن علویان تبدیل شد . در حدود سال 290 هجری قمری، مردم گیلان و دیلم کم کم به مذهب علویان روی آوردند و در گسترش آن نیز کوشش بسیار کردند.



:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 



:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

موزه‌ی میراث روستایی گیلان در زمینی به مساحت حدود 263 هکتار، در پارک جنگلی سراوان، واقع در کیلومتر 18 جادۀ رشت- تهران در دست اجراست. فکر تأسیس موزه، پس از زمین لرزه‌ی خرداد1369 گیلان که روند تخریب بناهای سنتی را شدت بخشید، شکل گرفت. اما فاز مطالعات مقدماتی آن، از اوایل سال 1381 آغاز شد. ابتدا، مطالعات گسترده جهت مکان‌یابی مناسب برای اجرای پروژه انجام شد. پس از بررسی‌های فراوان، پارک جنگلی سراوان، به علت دارا بودن توپوگرافی مناسب و مشابه گیلان، دسترسی آسان و وجود تأسیسات زیربنایی مناسب به عنوان محل اجرای پروژه انتخاب شد. در همان زمان، آموزش نیروهای مورد نیاز انجام گرفت. بخش معماری این موزه، مجموعه‌ای است که قدمت بناهای آن به طور متوسط به 150 سال می‌رسد. هدف موزه‌ی میراث روستایی گیلان، تنها انتقال بناهای روستایی نیست، بلکه حفظ فرهنگ بومی، فن ساخت و دانش نانوشته‌ای است که در روستاهای گیلان وجود داشته است. در این مجموعه، علاوه بر معماری روستایی مناطق مختلف استان، سایر عناصر فرهنگی مربوط به ابزارهای زندگی و کار، خوراک، پوشاک و ... هم به نمایش درخواهد آمد. در طراحی سایت، محل‌های جداگانه برای رستوران‌ها، چای‌خانه‌ها، بازارها، مساجد، مزارع و باغ‌های چای، شالیزار، کارگاه‌های آموزش و تولید صنایع‌دستی، نظیر گمج‌سازی و سفالگری، مرواربافی، رشتی‌دوزی و ...، محوطه‌ی بازی‌ها و نمایش‌های سنتی برای برگزاری کشتی‌گیله‌مردی، ورزاجنگ، لافندبازی و ...، مراکز تحقیقات کشاورزی و دامپروری، پژوهشگاه معماری و مردم‌شناسی، پارک کودک، باغ‌های پرورش گیاهان دارویی و درختان بومی، اردوگاه تفریحی، معماری چوب ملل و دو مجموعه‌ی مهمان‌پذیر با الهام از معماری روستایی به ظرفیت 150 واحد 3 تا 5 نفره، در نظر گرفته شده است.اساس کار جهت انتقال بناها به این ترتیب است که، ابتدا، گروهی از کارشناسان جهت شناسایی بناها به روستاها اعزام می‌شوند، تا همه‌ی گونه‌های معماری حوزه‌های یاد شده در موزه، دوباره‌چینی شوند. بناهای دارای ارزش برای انتقال به موزه‌ شناسایی و مطالعه می‌شوند. این مطالعات شامل مردم‌شناسی و معماری است. پس از تکمیل مطالعات، بنا برداشت معماری و پلاک‌گذاری می‌شود تا دوباره‌سازی آن میسر شود. پس از واچینی و انتقال مصالح به موزه، به نام اهدا کننده یا فروشنده‌ی بنا در محل طراحی شده دوباره‌چینی می‌شود. مساحت مجموعه موزه‌ای، بالغ بر 45 هکتار است، که در هسته‌ی مرکزی سایت، قرار گرفته است.[۲۲]

موزه رشت

موزه شهر رشت، سابقاً خانه میرزا حسین خان کسمائی آزادیخواه، شاعر و روزنامه نگار معروف و از رجال دوره مشروطیت و نهضت جنگل بود.موزه رشت ( تأسیس در سال 1349 ) واقع در خیابان طالقانی ـ روبروی زایشگاه دکتر فامیلی می‌باشد.درحال حاضر سه موزه رشت، میراث روستایی در سراوان و چای در لاهیجان به عنوان موزه‌های تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی هستند.[۲]



:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

نخستین گام روزنامه نویسی در گیلان، به سال ۱۳۲۵ ه. ق.، برابر یکم مرداد ۱۲۸۶ خورشیدی باز می‌گردد. در این سال، روزنامه خیرالکلام، به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی میرزا ابولقاسم خان افصح المتکلمین در رشت انتشار یافت. پیک سعادت نسوان نخستین نشریه با گرایش چپ در ایران در سال ۱۳۰۶ به صاحب امتیازی روشنک نوعدوست در رشت منتشر می‌شد.

در حال حاضر، حدود ۱۰۰ نشریه در گیلان، مجوز انتشار دارند که بیش از ۲۰٪ آنها در شهرستانهای استان گیلان (خارج از مرکز) منتشر می‌شوند ؛ ۹ روزنامه، ۲۵ هفته نامه، ۶ دوهفته نامه، ۳۰ ماهنامه، ۴ دوماهنامه، ۱۳ فصلنامه و تعدادی دوفصلنامه از آن جمله هستند. ۵۸ نشریه محلی، ۱۷ نشریه سراسری (کشوری) و ۵ نشریه بین المللی در گیلان منتشر می‌شود.

در گیلان، نشریات متعددی منشتر می‌شود که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

    • هفته نامه پیام شمال

* هفته نامه تیلار

    • فصلنامه فرهنگ گیلان
    • فصلنامه گیلان
    • فصلنامه گیلان زمین
    • ماهنامه گیله وا که به زبان فارسی - گیلکی منتشر می‌شود.


:: بازدید از این مطلب : 176
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

زبان گفتاری بیشینهٔ مردم گیلان، گیلکی است و حدود سه میلیون نفر، متکلم دارد. نواحی باختری و شمال باختری گیلان، تالشی‌ زبان است و از زبانهای دیگری که تکلم می‌شود، می‌توان که به کردی اشاره نمود. همچنین، در برخی نواحی، مانند آستارا و منجیل، از زبان آذری استفاده می‌شود. علاوه بر زبانهای مذکور، در این استان، گویشورانی به زبان کولی‌ها نیز وجود دارند..[۲۵] همچنین کرمانجی که از گویش‌های کردی‌ست در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفت‌وگو می‌شود.[۲۶]

گیلکی


حدود سه میلیون نفر در گیلان گیلکی را به عنوان زبان اول یا دوم گپ می‌زنند. گیلکی دارای دو گویش عمده خاوری و باختری است که سفیدرود مرز بین متکلمان این دو گویش است.[۲۵] گیلکی از نظر زبان‌شناسی، به شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی تعلق دارد. در میان اشعار گویندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوریم که به گیلکی کنونی نزدیک است. هم‌چنین در گذشته کسانی را که ترانه‌های گیلکی می‌خواندند پهلوی‌خوان می‌نامیدند.[۲۷]

۱. گیلکی خود سه گونهٔ عمده دارد. الف. گونهٔ گیلکی شرق گیلان (بیه‌پیش) در منطقه‌ای محدود از شمال به دریای خزر، از جنوب به بلندی‌های سیاهکل، از غرب به آستانه اشرفیه و حسن‌کیاده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدریج به گویش مازندرانی می‌آمیزد. ب. گونهٔ گیلکی رشت (بیه‌پس) که در رشت، خمام، بندر پهلوی، فومن و شفت به آن سخن می‌گویند. ج. گونهٔ گالشی. گونهٔ دیگری از گونه‌های گیلکی است که مردم نواحی کوهستانی شرق گیلان و غرب مازندران، به آن سخن می‌گویند.[۲۸] در استان گیلان انتشارات و رسانه‌های جمعی متعددی به گیلکی وجود دارد. از نظر دستور زبان تفاوتهای زیادی بین گیلکی و فارسی استاندارد وجود دارد مانند نحوه قرار گرفتن موصوف و صفت که در گیلکی بر خلاف فارسی صفت پیش از موصوف قرار می‌گیرد.[۲۵]

 

رودباری، تالشی و تاتی 

گویش تاتی

، در

گیلان

، مشابه تاتهای

طارم علیا

در شمال استان زنجان می‌باشد.

گویش تالشی

نیز، خود به سه گروه شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می‌شود که نوع جنوبی آن به تاتی نزدیک تر است. تاتی و تالشی، با همدیگر، به خانواده بزرگ تری از زبانها بنام زبانهای تاتی تبار (تاتیک) تعلق دارند. رودباری نیز، احتمالاً که نوعی زبان تاتی تبار می‌باشد که ساختاری

گیلکی

یافته‌است.

[۲۵] اکثر اهالی مناطق مذکور (منجمله رودبار الموت، رودبار قصران، طالقان، بومیان کرج، کوههای سمنان، ساوجبلاغ...) زبان را «تاتی» می شناسند و از دیدگاه علمی نزدیک ترین به تالشی است و بر پایه شواهد همان زبان آذری که با توجه به گویش گاه های آن همان زبان مادی یا دست کم شاخه اصلی آن است.

:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

سینما

ابراهیم مرادی نخستین فیلم‌ساز ایرانی، در سال ۱۲۷۸ خورشیدی در بندر انزلی در گیلان متولد شد. مرادی در سال ۱۳۰۹ کار فیلم‌برداری برای ساخت فیلم بلندی که بعدها «انتقام برادر» یا «روح و جسم» نام گرفت را در انزلی، آغاز کرد. ویژگی مهم این فیلم ساخت مستقل آن از جریان جاری سینمای آن زمان ایران است که در تهران و هند متمرکز بود. مرادی ساخت و فیلم‌برداری این فیلم را هم‌زمان با فیلم‌برداری «آبی و رابی» توسط رابی اوگانیانس، آغاز کرد. اما از آن‌جا که سینما در ایران هنری ناشناخته بود، هیچ کس حاضر به کمک مالی به او نشد و او نتوانست در آن سال بیش از هفتصد متر آن را بگیرد. چون روند تولید فیلم به شکلی نسبتاً کامل تا سال ۱۳۱۰ طول کشید، فیلم «انتقام برادر» سومین فیلم داستانی ایرانی است که در تهران به نمایش درآمد و از آن‌جا که تاریخ نویسان سینما زمان نمایش یک فیلم را در پایتخت ملاک داوری تاریخی خود قرار می‌دهند، نوشته‌اند مرادی سومین فیلم بلند سینمایی ایران را ساخته‌است که نادرست است. نخستین لوکیشن (محل فیلمبرداری) در تاریخ سینمای ایران هم با این حساب در گیلان خواهد بود. همچنین نخستین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران، خانم‌ها لیدا ماطاوسیان و ژاسمن ژوزف، از ارامنهٔ ساکن بندر انزلی، نخستین زنانی هستند که در یک فیلم ایرانی نقش آفرینی کرده‌اند. در آن سال‌ها، خانم‌های ارمنی برخلاف خانم‌های مسلمان حق داشتند که بدون حجاب و با کلاه‌های جور واجور در خیابان‌ها ظاهر شوند و به همین دلیل حضور آن‌ها در نمایش‌نامه‌های مختلف و نیز در فیلم‌ها سر و صدایی به وجود نمی‌آورد. مرادی یا توجه به آشنایی‌اش با تئاتر از این موضوع در آن زمان استفاده کرده بود.



:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور


تئاتر

اولین تئاتر به شکل کلاسیک و در سالن در شهر رشت شروع به کار کرد.

اکبر رادی

پدر نمایشنامه نویسی ایران در شهر رشت متولد شد و تا سن ده سالگی در گیلان زندگی کرد. حال و هوای طبیعت شمال، زندگی ارباب و رعیتی و طبع شاعرانه گیل مردان و گیل زنان در آثار او جریان دارد. از جمله معروفترین آثار او می توان به پلکان، هاملت با سالاد فصل و لبخند با شکوه آقای گیل اشاره کرد.



:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

نوروزخوانی

یک هفته مانده به شب عید، چند نفر شب هنگام فانوس به دست می‌گرفتند و دو چوب برداشته به هم می‌کوبیدند و به حیاط خانه مردم می‌رفتند. به در هر خانه‏ای که می‌رسیدند اجازة نوروزخوانی می‌گرفتند.نوروزی خوان‌ها نیز اشعاری را در مدح ائمۀ اطهار(ع) می‌خواندند، بعد از آن صاحب خانه هدیه‌ای مثل پول، برنج یا تخم مرغ به آنها می‌داد. آنگاه نوروزی خوان‌ها از حیاط خانه به خانة بعدی می‌رفتند و این کار در تمام محل اجرا می‏شد. نوروزی خوان‌ها معمولاً بعد از اجرای مراسم به صاحب‌خانه، یک شاخه شمشاد به عنوان نماد سبزی و نیک‌بختی، هدیه می‌دادند و اگر صاحب‌خانه در خانه حضور نداشت، شاخة شمشاد را بریکی از ستون‌های ایوان خانه نصب می‌کردند. [۲۴]



:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

موسیقی

شعر و موسیقی از دیرباز با فرهنگ گیلانیان عجین بود تا جایی که در اکثر مراسم سنتی مانند مراسم عروسی (عروس بران، حنابندان و...)، مراسم پیشواز نوروزی (عروس گوله، نوروزی خوانی، آینه تکم و...) مراسم کشاورزی(نشاء، وجین و...) ترانه‌های خاصی خوانده می‌شد. به روایتی دیگر می‌توان اینگونه بیان کرد که به دلیل طبیعت بکر و زیبای گیلان، مردمان این سرزمین از روحیه‌ای حساس و هنرمندانه برخوردار بودند و به مدد این هنر زندگی سخت خود را به شیرینی می‌گذراندند.[۲۳]



:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

اسامی استانداران گیلان به شرح ذیل می‌باشد:

دوره پهلوی (۱۳۵۷- ۱۳۰۴):

دوره جمهوری اسلامی ایران(۱۳۸۶-۱۳۵۷) :



:: بازدید از این مطلب : 253
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

نام برخی از پرندگان گیلان:

آبچلیک آوازه‌خوان - آبچیلک پاسرخ - آنقوت - ابیا - اردک ارده‌ای - اردک تاجدار - اردک چشم‌طلایی - اردک دم‌دراز - اردک سرحنایی - اردک سرسیاه - اردک سیاه کاکل - اسکوتر بال سفید - اکراس - اکرت بزرگ - اکرت کوچک - الیکایی - باکلان - باکلان کوچک - بالابان - کبری - بلبل - بلدرچین - بوتیمار - بوتیمار کوچک - پرستو - پرستوی دریایی گونه سفید - پرستوی دریایی کوچک - پرستوی دریایی معمولی - پری شاهرخ - پلیکان - پیت تالابی - پیت خاکی - پیت درختی - پیفو - تنجه - توکاهو - جغد - چاق لق - چرخ ریسک - چک - چکاوک آسمانی - چکاوک پنجه کوتاه - چکاوک درختی - چکاوک شاخدار - چکاوک کوچک - چکاوک گندم‌زار - چلچلک پشت‌سفید - چلچلک گوش‌سیاه - چلچله دمگاه سفید - چلچله رودخانه‌ای - چلچله کوهی - چنگه - چنگه نوک سیاه - چوب پا - حواصیل ارغوانی - حواصیل خاکستری - حواصیل زرد - حواصیل شب - خوس کوهی - خوتکا - خوتکای سفید - دارکوب خالدار بزرگ - دارکوب سبز - دارکوب سرسرخ - دارکوب سیاه - دارکوب کوچک - دلیجه - دلیجه‌کوچک - دم‌جنبانک ابلق - دم‌جنبانک خاکستری - دم‌جنبانک زرد - دم سرخ معمولی - زاغ بور - زاغ نوک سیاه - زاغی - زرده پره - زنبور خور معمولی - زیر آبروک - سار - سارصورتی - سارگچه - سارچه پابلند - سارچه جنگلی - ملیحه توقی کوچک - ملیحه کوچک - منقر تالابی - منقر سفید - سنگ‌چشم پشت سرخ - سنگ چشم خاکستری کوچک - سنگ چشم کله سرخ - سهره - سینه سرخ - شاه بوف - شبگرد معمولی - صموه ابروسفید - صموه جنگلی - طاووسک - طرلان - عروس غاز - عقاب پرپا - عقاب تالابی - عقاب جنگلی - عقاب دریایی دم سفید - عقاب شاهی - عقاب‌مارخور - عقاب ماهی گیر - غاز پیشانی سفید - غاز خاکستری - غراب - فاخته - فلامینگو - فیلاش - قرقاول - قرقی - قمری معمولی - قمری فریادکش - قوی سنگ - کاکایی سرسیاه - کاکایی صورتی - کاکایی نقره‌ای - کبک - کبوتر جنگلی - کبوتر چاهی - کرکس - کیشه بزرگ - کیشم کوچک - کیشم گردن سیاه - کلاغ ابلق - کلاغ سیاه - کله سبز - کفچه نوک - کورکور - کورکورخیالی - کوکو - گاو چرانک - گنجشک - گیلار - گیلانشاه بزرگ - لک‌لک سیاه - لیل - ماهی خورک کوچک - مرغ حق - مدگوس سفید - مدگوس کاکلی - مگس گیرها - نوک پهن - هدهد - یلوه آبی



:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

قلعه بندبن از مهمترین و زیبا‌ترین آثار باستانی گیلان است. قلعه بندبن، با برجی به ارتفاع ۱۲ متر، در روستای زیبا و کوچک بندبن در منطقه قاسم آباد گیلان واقع شده‌است.

بندبن، روستائی زیبا و تاریخی است که در آن قلعه‌ای سنگی، متعلق به دوران باستان وجود دارد. در ابتدای روستای بندبن امامزاده ای واقع است که محل زیارت مومنین می‌باشد.

قدمت قلعه بندبن به صدها سال پیش باز می‌گردد که ساکنان این نقطه جغرافیائی، از آن به‌عنوان قلعه دفاعی در برابر حملات دشمنان دریائی خود استفاده می‌کردند و از حوالی آن گنجینه‌های بسیاری کشف شده‌است.

در زیر این قلعه، راه‌ها، راهروها و دالانهایی برای تردد وجود داشته‌است که نقشه زیرزمینی آن، در حال حاضر، موجود نیست.در معماری این قلعه، از مواد و ترکیبات خاص و کم نظیری استفاده شده‌است که با وجود رطوبت شدید هوا، در حاشیه جنوبی دریاچه خزر، آنرا تاکنون پابرجا نگاه داشته‌است. معماری بی نظیر آن، در کنار زیبائی چشم انداز قلعه، شگفتی کارشناسان یونسکو را سبب شده. چه اینکه، در ساخت این قلعه، از ترکیب خاصی از زرده تخم مرغ و ساروج، بمنظور استحکام میان سنگها استفاده شده‌است.

برج موجود، بخشی از یک قلعه بسیار بزرگ بوده که برج نگهبانی آن، در بخش جنوبی قلعه و مشرف بر دهکده بندبن، هنوز هم کاملاً، سالم باقی مانده‌است.این برج سنگی، به قطر ۵/۴ متر، هشت سنگ‌انداز سالم دارد. از خود قلعه جز یک دیوار سنگی با ملاط گچ به طول پنج متر و به پهنای ۱۲۰ سانتی متر چیز دیگری بر جای نمانده و بخش شمالی آن، توسط جویندگان گنج و غارتگران آثار باستانی ویران شده‌است. در جبهه خاوری، درب قلعه، به ارتفاع یک متر هنوز پابرجاست.



:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

شیرینی‌های محلی گیلان

- فرنی، رشته و خشکار، گل پالوده و ... (عمولاً در ماه رمضان استفاده می‌شود)

- ترک حلوا، خاتون پنجره، خرش حلوا و سمنو و ... (ویژه عید نوروز)

-حلوای رقایب (خیرات در روز عید مرده‌ها)

    • انواع کلوچه:کلوچه فومن ـکلوچه لاهیجان و کاکا و کوکی لاهیجان
    • انواع نان محلی: نان لاکو که از آرد برنج تهیه می‌شود، نان خلفه، نان تبیجان، نان کشتا (آرد برنج + کدو حلوایی + دانه’ گیاه خرفه)
    • انواع ترشی: فلفل ترشی، سیرترشی، بادمجان ترشی، هفتابیجار، یارالماسی ترشی، پیاز ترشی و ...
    • انواع رب: رب سیب ترش، رب نارنج، رب انار و ...
    • انواع مربا: مربای بادرنگ، شقاقل، گل قند (گل محمدی)، بهار نارنج، کدو، زغال اخته، ولش (تمشک) و ...

همچنین درار (به فارسی می‌گویند نمک سبز)، یکی از چاشنی‌هایی است که همراه برخی از میوه‌ها و ماست استفاده می‌شود و از سبزیهای معطر گوناگون + نمک تهیه می‌شود.

 



:: بازدید از این مطلب : 783
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

 

    • مرغ فسنجان یا مرغ لاکو

مواد لازم: مرغابی یا اردک یا مرغ محلی ـ مغز گردو ساییده شده ـ ترشی ( رب انار ـ رب گوجه فرنگی) ـ ادویه.

ابتدا گردو را در نـِمیار و با سنگ مشته می‌سایند تا کاملاًً له شده و روغنش در بیاید، (امروزه از آسیابهای برقی استفاده می‌کنند) سپس گردو را با رب انار، زرد چوبه و مقدار کمی آب، بر روی حرارت ملایم قرار داده و هر از گاهی نیز مقداری آب سرد روی گردو می‌ریزید، تا روغن گردو در بیاید. معمولاً اگر از مرغابی یا مرغ‌های محلی استفاده کنند، آن را به همراه گردو می‌گذارند تا بپزد و اگر از مرغ‌های شهری استفاده شود، بعد از آب پز شدن و در پایان، مرغ را در ظرف گردو می‌ریزند. در پایان وقتی غذا به روغن فتاد، یک قاشق مرباخوری رب گوجه فرنگی در قابلمه می‌ریزند که این کار باعث رنگ خوش خورشت می‌شود. در بعضی از مواقع نیز چند عدد بادمجان را که به صورت ورقه‌ای نازک بریده شده، سرخ نموده و جهت تزیین استفاده می‌کنند. در گذشته، در خورشت فسنجان هم‌زمان با ریختن گردو، به عنوان ترشی مقدار قیسی و خرما نیز اضافه می‌کردند تا طعم غذا، اندکی ترش و شیرین شود.

    • میرزا قاسمی

مواد لازم: بادنجان، گوجه فرنگی، سیر، تخم مرغ، ادویه و رب گوجه فرنگی.

ابتدا بادنجان‌ها را روی ذغال (امروزه چراغ گاز) کباب می‌کنند، سپس پوست سوخته آن را جدا کرده، با گوشت کوب و یا ساطور تخته(در گذشتهبه کار می‌رفت) می‌کوبند.آنگاه بادنجان‌ها را با مقداری زرد چوبه در روغن تفت داده و سیر را نیز که قبلاً خرد و سرخ کرده‌اند، به آن اضافه می‌کنند. در تابستان و بهار مقداری گوجه فرنگی را ریز خرد کرده، به مخلوط سیر و بادنجان اضافه می‌کنند و در زمستان از رب گوجه فرنگی استفاده می‌کنند. وقتی گوجه (رب) نیز تفت داده شد، تخم مرغ را اضافه می‌کنند. برنج بیجارکله

    • باقلا قاتق (خورشت باقلی)

مواد لازم: لوبیای خورشتی (پاچ باقلاشوید (خشک یا تر)، سیر خام ( برگ سیر)، تخم مرغ، ادویه، روغن.

ابتدا باقلی‌ها را پوست کنده (از غلات سبز و پوسته دوم جدا می‌کنند)و همراه با سیر خلال شده یا برگ سیر خرد شده، با مقداری روغن در قابلمه( یا گمج که ظرفی گلی است و در گذشته کاربرد بیشتری داشته) کمی سرخ می‌کنند، سپس مقدار کمی زردچوبه وشوید به باقلی اضفه نموده و تفت می‌دهند. در پایان، یک یا دو لیوان آب به مواد اضافه نموده و بر روی حرارت ملایم می‌گذارند، تا وقتی که روغن غذا در روی قابلمه بالا بیاید، آنگاه تخم مرغ را اضافه می‌کنند.

در تهیه این غذا از گوشت استفاده نشده‌است، ولی نگران نباشید زیرا تخم مرغ یک جانشین مناسب برای گوشت است . انرژی حاصل از یک عدد تخم مرغ ۷۵ کالری است که معادل انرژی یک واحد ( ۳۰گرم) گوشت با چربی متوسط است .

لوبیای مخصوص باقلاقاتق نیز منبع پروتئین گیاهی خوبی است که همراه با تخم مرغ، باعث افزایش کیفیت پروتئین غذا در حد پروتئین گوشت می‌شود . این غذا را هم می‌توان با پلو و هم با نان میل کرد . انرژی این غذا در کل ، ۲۷۲۸ کالری است که اگر توسط ۵ نفر میل شود سهم هر فرد از انرژی ۵/۵۴۵ کالری خواهد بود .

    • ترش تره:

مواد لازم: سبزی (جعفری، گشنیز، اسفناج، تره، چغندر)، برنج، سیرخام، ترشی (آب نارنج یا آب انار)، آلوچه سبز، تخم مرغ، ادویه.

ابتدا سبزیها را با ساطور، ریز خرد می‌کنند. سپس به اندازه یک لیوان آب و نیم لیوان برنج (برای یک کیلو سبزی خرد شده) که قبلاً خیسانده‌اند، در قابلمه می‌ریزند تا سبزی و برنج کاملاً پخته شود . سپس سیر را خرد کرده، با زردچوبه و روغن سرخ می‌کنند و به مواد داخل قابلمه اضافه می‌کنند.در آخر، در ترشی مورد علاقه، مقداری آرد برنج (گندم) حل کرده و به تدریج به خورشت اضافه می‌کنند. این کار سبب لعابدار شدن خورشت می‌شود. در پایان نیز تخم‌مرغها را اضافه نموده، میل می‌کنند.

    • کویی خورش (خورشت کدو حلوایی)

مواد لازم: کدو حلوایی، گردو، عدس، خرما.

ابتدا کدو را پوست گرفته، به قطعات ریز خرد نموده و با مقداری آب می‌پزند. عدس را نیز قبلاً آب پز کرده و به همراه کدوی پخته، با هاون یا گوشت کوب می‌کوبند تا کاملاً له شود. سپس گردوی سابیده شده را به همراه زردچوبه و روغن به مواد اضافه نموده و تفت می‌دهند و در آخر نیز خرما را از هسته جدا کرده، به مواد یاد شده اضافه می‌کنند.

    • سیرقلیه

- نوع اول:

مواد لازم: برگ سیر، سیر، شوید خشک، لپه، مرغ، تخم‌مرغ، ترشی (آبغوره یا آب انار)، ادویه، روغن.

نخست برگ سیر را به همراه سیر رنده شده وشوید خشک، در روغن تفت می‌دهند. لپه آب پز شده را به مرغ آب پز شده، آب مرغ و ترشی مورد نظر اضافه کرده، به مدت نیم ساعت روی حرارت ملایم می‌جوشانند. بعد از جا افتادن خورشت، به تعداد مورد نظر تخم‌مرغ اضافه می‌کنند.

- نوع دوم:

مواد اولیه: برگ سیر، تخم‌مرغ، ترشی (آب لیمو)، مرغ یا مرغابی، ادویه.

ابتدا برگ سیر را خرد کرده، به همراه زردچوبه سرخ می‌کنند. سپس آب مرغ، ترشی و مرغ را به آن اضافه کرده و بعد از اینکه آب مرغ تبخیر شد، به تعداد مورد نیاز تخم مرغ اضافه می‌کنند.

    • آلو مسما:

مواد لازم: گوشت مرغ یا مرغابی، پیاز سرخ شده، آلوی بخارایی، رب گوجه ترش (آب انار یا آب نارنج)، بادمجان، گوجه فرنگی، ادویه.

مرغ آب پز شده را به همراه پیاز سرخ شده، رب و آلوی خیس داده شده، در روغن و ادویه تفت می‌دهند. سپس ۲ لیوان آب مرغ، به مواد اضفه نموده و روی حرارت ملایم می‌گذارند تا به تدریج آب مرغ تبخیر شود . در پایان نیز غذا را با بادمجان و گوجه فرنگی سرخ شده، تزیین نموده و میل می‌کنند. (در صورت نبودن آب انار، می‌توان از ۱ تا ۲ قاشق غذاخوری رب انار به اضافهٔ مقداری شکر استفاده کرد.)

    • نازخاتون( غذای ویژه شمال ایران)

مواد لازم:

بادنجان قلمی ۸ عدد

گوجه فرنگی درشت ۵ عدد

آب غوره یک دوم لیوان

نعنای خشک یک قاشق غذا خوری

پیاز رنده شده ۳ قاشق سوپ خوری

گل پر یک قاشق غذاخوری

آب انار ۲ لیوان

طرز تهیه:

بادنجان‌ها را می‌توان کبابی کرد و یا در صورت دلخواه آنها را در فر به مدت نیم ساعت قرار داد تا نرم شوند. سپس پوست می‌کنیم و خوب ساطوری می‌کنیم.

در این زمان مقداری آبجوش روی گوجه فرنگی‌ها می‌ریزیم تا پوست آنها به راحتی کنده شود. سپس گوجه‌ها را خرد کرده و کنار می‌گذاریم.

آنگاه بادنجان ساطوری شده را همراه با آب انار و آب غوره می‌گذاریم تا آهسته بجوشد و غلیظ شود. پس از آن گل پر، نعنا و پیاز رنده شده را ریخته و از روی شعله بر می‌داریم و با گوجه فرنگی خرد شده مخلوط کرده و در ظرف می‌کشیم. سپس با مقداری گردوی خرد شده تزیین می‌کنیم.

نکات تغذیه‌ای :

بادنجان دارای انرژی کمی است زیرا بیشتر حجم آن را آب تشکیل می‌دهد. ۹۲ درصد وزن بادنجان خام را آب تشکیل می‌دهد. نصف لیوان بادنجان پخته فقط ۱۴ کالری انرژی و کمتر از ۵/۰ گرم پروتئین و حدود ۳ گرم کربوهیدرات دارد. محتوای مواد مغذی آن کم است و کمتر از ۵ درصد نیاز روزانه به مواد مغذی را برآورده می‌سازد.

مقداری فیبر، کلسیم، پتاسیم، اسید فولیک و سایر ویتامین‌ها و املاح را داراست، ولی قابل ملاحظه نیستند.

به دلیل کالری پایین آن، برای افرادی می‌خواهند انرژی دریافتی و وزن خود را کاهش دهند، مناسب است.

استفاده از آبغوره و آب انار در این غذا، آن را خوشمزه کرده و نیز باعث افزایش اشتها می‌شود.

کوکوها

    • چقرتمه (کوکوی مرغ):

مواد لازم برای ۶ نفر مرغ پخته شده بدون استخوان یک عدد تخم مرغ ۲ عدد(در صورت داشتن پودر نان نیازی به تخم مرغ نیست) شوید خشک نصف قاشق غذاخوری جعفری تازه یا خشک یک قاشق غذا حوری پیازرنده شدهو آب گرفته شده یک لیوان نمک فلفل و زردچوبه و دارچین به میزان لازم

طرز تهیه: مرغ را قبلا با یک پیاز کوچک نمک و زرد چوبه گذاشته ایم پخته شود و سپس استخوان‌ها را در آورده ایم و گوشت را ریش ریش کرده ایم . تمام موادرا داخل یک ضرف ریخته و کاملا آن را ورز می دهیم .یادتان باشد اگر از تخم مرغ استفاده نمی کنید حتمابا استفاده از پودر سوخاری یا پودر نان مواد را ۲۰ دقیقه بخوابانید تا کاملا به هم بچسبند . آن گاه در یک ماهیتابه روغن را داغ داغ کرده سپس مواد را یکدست داخل آن بریزید . در صورت استفاده از پیرکس و فر حرارت فر را روی ۳۵۰ درجه تنظیم کنید و حتماً پس از سرخ شدن یک طرف کوکو آن را برگردانید. هنگام مصرف گوجه فرنگی خرد شده با مایونز یادتون نره .

دیگر غذاهای محلی

دیگر غذاهای محلّی گیلان عبارت‌اند از:

    • اناربیج: گوشت + گردو + پیاز + سبزی + آرد + آب انار + فلفل
    • شش‌انداز: بادمجان یا خیار یا کدو حلوایی + گردو + پیاز + رب انار
    • سیرابیج: برگ سبز سیر + تخم‌مرغ + زردچوبه
    • شیرین تره: اسفناج + تخم‌مرغ + سیر
    • خالو آبه: آرد برنج + گوجه سبز + انواع سبزی + شکر + تخم‌مرغ
    • چخرتمه: مرغ یا گوشت چرخ کرده + پیاز + تخم‌مرغ + آب لیمو یا آب نارنج
    • نازخاتون: گوشت + سبزی( نعناء و جعفری )+ بادمجان + آبغوره
    • موتن‌جن: مرغ یا مرغابی + کشمش یا قیسی + گردو + رب انار + شکر
    • لونگی: ماهی (معمولاً سفید) + مغز گردو + سبزی جعفری + سیرتر یا خشک + پیاز + خاویار ماهی
    • کولی غورابیج : کولی + سبزی معطر + ترشی( آب غوره یا آب نارنج یا انار ترش) + شکر + مغزگردو
    • ماهی فیبیج: ماهی + کشمش + نعناع + آب انار + رب انار + گلپر + فلفل
    • واویشکا: دل + جگر + قلوه + پیاز + گوجه‌فرنگی + دانه انار (گاهی تخم مرغ)
    • ترش شامی: گوشت + لپه + پیاز + جعفری + تخم‌مرغ + سیب زمینی + آبغوره
    • شامی: گوشت + لپه + پیاز + تخم‌مرغ + زرد چوبه + فلفل. (ویژه ماه رمضان)
    • انواع کوکو: کوکوی اشبل، کوکوی گردو، شاه کوکو و کوکوی اوزون برون و ...
    • انواع آش: آش شلغم، آش شیر، آش خرشو (از شیر گاو تازه زاییده تهیه می‌شود)، آش ترش، آش قلمکار

آش فاطمه الزهرا، خولی آش یا خالی آش (برنج + لوبیا چیتی) و ...

    • انواع کباب: پلا کباب، کباب ترش
    • انواع چاشنی: کال کباب، بورانی بادمجان، بورانی اسفناج، چغندر بورانی، زیتون پرورده، اشپل

(خاویار ماهی)، ماهی شور، ماهی دودی و ...



:: بازدید از این مطلب : 235
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

۱- گیشه بری:بردن عروس به خانه داماد را به اصطلاح گیشه بری می‌گویند، که با هیجان‌ترین قسمت از مراسم عروسی و نقطه اوج این مراسم است. در این هنگام صدای سازو نقاره، ترانه خوانی و مبارکباد فضا را آکنده می‌کند. اما گویی درضمیرفرهنگ جامعه نیز، همانند عروس که دارای دلی نگران و غم اندوه خداحفظی از دوران کودکی و نوجوانی)دختری(خود در خانه پدر است، دل نگرانی و تشویش وجود دارد و بنا به رسم، به صورتهای مختلف برای عروس بخت و اقبال خوب آرزو می‌کنند.

۲- نحوه اجرای گیشه بری در مناطق مختلف:در گیلان در مناطق مختلف مراسم گیشه بری با شیوه‌های خاصی انجام می‌گیرد. در شرق گیلان، نهالی را که از خانه پدر عروس کنده‌اند، همراهش می‌کنند و این نهال را عروس و داماد، با هم در خانه داماد می‌کارند. در بعضی از روستاهای غرب و شرق گبلان، مادر عروس پای خروسی را که از مادر داماد گرفته، با رشته‌های رنگین ابریشمین به پای مرغ می‌بندد و آن مرغوخروس را با عروس همراه می‌کنند، تا در خانه داماد بند از پای آن بر گیرند و در لانه‌ای که آماده کرده‌اند، جایشان دهند. در خیلی از نقاط گیلان نان وآرد را در سفره‌ای، به کمر عروس می‌بندند تا با خود خیر و برکت به همراه داشته باشدو به این ترتیب عروس عازم خانه بخت می‌شود، اما قبل از آنکه پا رااز خانه بیرون بگذارد، در هر منطقه بنا به رسم، برادر یا دایی عروس جلوی در را می‌گیرد تا چیزی از عروس بگیرد، و به آنچه دریفت کرده؛ درسری(در ماسال) ودائیانه(در نومندان و شرق گیلان) می‌گویند. اگر راه خانه داماد نزدیک باشد. عروس را پیاده می‌برند و اگر راه دور باشد، مرکبش اسبی مزین و آراسته خواهد بود که البته باید نر و اخته نکرده باشد. در مناطق شرق گیلان(روستاهای کوهستانی دیلمان)، عروس از هر جوی آب روان که بگذرد، بخشی از مهریه خود را به فاطمه می‌بخشد و جمع این بخششها را ازمهریه او کم می‌کنند. در نیمه راه، داماد با دو تن ساقدوس و سلدوش به پیشواز عروس می‌آید و یک نارنج، پرتقال و سیب یا یک تکه قند به طرف عروس پرتاب می‌کند که مفهوم برکت خواهی و طلب نیک بختی درآن نهفته‌است.



:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

سنت کشتی گرفتن و پهلوانی در همه حوزه‌های فرهنگی ایران پیشه‌ای کهن دارد که درهرجای جغرفیایی با نام و شیوه‌ای خاص اجرا می‌شود.از قبیل؛ کشتی چوخه خراسانی، کشتی مازندران و کشتی گیله مردی. در کتاب فتوت نامه سلطانی، از متون قرن نهم هجری آمده است: « اگر پرسند که کشتی چند نوع است؛ بگو دو نوع : اول قبض، دوم اضطرار. اگر پرسند که هر یک چگونه است: بگو: قبض، کشتی گرفتن اهل خراسان و عراق است که آن را شهری وار گویند و اضطرار، کشتی گیلان و شیروان و بعضی از آذربایجان است و آن را دیلم وار خوانند.» .

آنچه در این متن کشتی« اضطرار» یا « دیلم وار» نامیده شده، همان کشتی گیله مردی است و قدیمی‌ترین خبرآن درکتاب « احسن التقاسیم فی معرفته الا قالیم »، تالیف مقدسی، درقرن چهارم هجری است. این ورزش سنتی در گیلان در هفته بازارها و در مراسم عروسی‌های سنتی و در کنار روستاها و شهرهای کوچک برگزار می‌شود. میدان مصف پهلوانان فضای وسیعی است که « سبزه میدان » یا « سیمبر» نیز نامیده می شوند. کشتی گیله مردی همانند سایر کشتی‌ها مراتبی دارد ودارای فنون و قوانین خاص و آداب و رسمهایی است. تازه کاران را « نوچه» و به اصطلاح محلی « تنگوله» می نامند و کشتی گیران میدان دیده و کار آزموده را « پهلوان» خطاب می کنند و درهرمحله و روستا نیز یکی از پهلوانان پیش کسوت، عنوان « سر پهلوان» را دارد. برگزاری کشتی روز وزمان مشخص ندارد. معمولاً کشتی گیران هر محل، با نظر سر پهلوان تصمیم به زور آزمایی می‌گیرند که در این صورت به شهرها و آبادی‌های نزدیک خبر می‌دهند وکشتی گیران آن نقاط را برای انجام مسابقه دعوت می کنند.

مراسم آغاز و نحوه اجرا:

این مراسم دارای آغازی بسیار زیبا و دیدنی است با صدای ساز و نقاره همه اهالی محل را با خبر می کنند و جمعیت بسیاری دور میدان کشتی گرد می‌آیند و کشتی گیران هر محل در قسمتی از میدان در کنار هم قرار می‌گیرند که به طورمنظم و مرتب پهلوانان میزبان و مهمان دور میدان حرکت می کنند و درجلوی هردسته از مهمانان بنا به رسم، روی زانوی چپ خم شده و سر انگشتان دست را به خاک می سایند و می بوسند و بر پیشانی می نهند. آغاز مصف کشتی گیران گیلان با رجزخوانی که در اصطلاح محلی«خزومما» یا«  فوز ما» نامیده می‌شود همراه است تعیین هماورد به طور آزاد با قبول دعوت به نبرد می‌باشد. پایان کشتی وقتی است که یکی ازدوطرف جز کف پا، نقطه دیگری از تنش با زمین تماس پیدا کند، که در این صورت شکست خورده و پهلوان پیروز با جست و خیز میدان را طی می‌کند و گاهی درمیان جمعیت دوران می‌زند وپول جمع می‌کند و معمولاً دوباره به میدان می‌آید و حریف می طلبد. جامه مخصوص کشتی، شلواری پارچه ای و تنگ و چسبان است که «لاسپاره» نامیده می‌شود. جایزه کشتی گیران « برم » است و شامل : پارچه, آینه، کیف پول، دستکش، جوراب، هن، سیب و نارنج و. . .می باشد.



:: بازدید از این مطلب : 215
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ع. رضایی پور

نمایش عروسکی آهو چره

بازی آهو چره تا حدود بیست سال پیش در منطقه شرق گیلان در شمار بازیها و نمایشهای مقدمه نوروز انجام می‌شد.در گروه آهو چره که شامل سه نفر، بازیگر نقش آهو، شعرخوان وتوبره کش می‌باشد محوربازی، اهو است که با وسایل مختلف، چیزی شبیه سر آهو یا بز درست می کردند. برایش شاخ و با مهره شیشه‌ای چشم می گذاشتند. زنگوله به آن می آویختند و آن را به سر چوبی قرار می‌دادند. بازیگر نقش آهو کیسه یا گونی پارچه روی سر می کشید، تا بدنش پیدا نشود و از داخل آن کله آهو را که روی چوبی قرار داشته، بیرون می‌آورد. چنانکه به هیات حیوانی در آمده و با آن چوب می توانست سرش را حرکت بدهد. نفر دوم شعر می خواند و با چوبی که در دست داشته، نمایش را هدایت می کرد. نفر سوم تو برکش بود که هر سه با هم کوچه به کوچه، به خانه‌های ده رفته و نمایش را اجرا می کردند و هدایایی از مردم می‌گرفتند.شعری که معمولاً خوانده می‌شد از اینقرار بود:

آهو چره، آهو چره، ببین چقدر خوب می چره. آهو از باغ آمده، چریده و چاق آمده. آهو مرغانه خوره، صدتا به کمتر نخوره.

به اینجا که می‌رسید آهو غش می کرد و تا تخم مرغ یا چیز دیگری ازصاحبخانه نمی‌گرفت حالش جا نمی آمد.بعد از خواندن هربند، همان قسمت اول{آهوچره، آهوچره، ببین چقدر خوب می چره} به صورت واگرد{ترجیع بند} تکرار می‌شد. سپس خواننده بند دیگری را تکرار می کرد. با این کارها از صاحبخانه چیزهایی چون: برنج، تخم مرغ و شیرینی می‌گرفتند. این گروه کارشان را از غروب آغاز می کردند و درچند روستاو آبادی نزدیک را می گشتند.

این نمایش از شرق‌ترین نقاط گیلان تا حدود تنکابن و روستای اطرف آن معمول بوده و امروز نیز کم وبیش معمول است.



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 خرداد 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد